سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه از کشتار برهد دیرتر پاید و بیشتر زاید . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 90 تیر 19 , ساعت 8:46 صبح

با دلهره و تشویش شک کردم به کاره خویش

 
که یه راه نشناخته یه عمره دیگه درپیش

 
گفتم از چی میترسی آخرش یه راهی هست

 
دلم میخواست نرم دستام در حیاط و داشت میبست

 
گفتم نکنم تردید در حیاط و خوب بستم

 
به انتظاره هیچ چیزی دیگه یه لحظه ننشستم

 
انگار که یکی میگفت میگفت لحظهء موعوده

 
تردید نکنی یک وقت نه دیره و نه زوده


راه افتادم و هی رفتم شاید دلم کمی واشه


به عشق ایکه یه جور امروز زود بگذره فردا شه


به امیدی که تا فردا نور امیدی پیدا شه  

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ